loading...
دلنوشته های من (اسماعیل مهرابی)
من، اسماعیل ! بازدید : 6 سه شنبه 22 بهمن 1392 نظرات (1)

انسان بعضی مواقع حس و حال انجام بعضی چیزا رو نداره؛

بعضی وقتها حال درس خوندن و بعضی از مواقع حوصله بیدار شدن و اما من امشب حس خوابیدن را،

الان دیر وقت و همه خواب و همه جا تاریک و من در حال نوشتن با اضطراب!

کمی احساس ترس در وجودم وجود داره.

احساس میکنم از دست میدم،اون چیزی که بهش فکر می کنم رو،،،

و در این بین تنها(تنها)امیدم خداست

یاکریم و یا رحیم

من، اسماعیل ! بازدید : 7 دوشنبه 14 بهمن 1392 نظرات (0)

خدایا! شکر که دادن نعمت باران، به دست و اراده ی خود توست،
اگر تقسیم آن را نیز مانند، انفاق از اموالی که خود، به ما بندگان دادی(...وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ... (فاطر/29)) به یکی بندگان واگذار می کردی، همه را برای خود و منافع خود می خواستیم و الان حیاط خانه و حیات زندگی همسایه، خشک و بی طراوت بود!
خدایا! به خاطر بخشندگی و کرم بی نهایت و تمام صفاتت شکر

 

(امروز، عجب بارون باحالی زد.)

من، اسماعیل ! بازدید : 6 شنبه 12 بهمن 1392 نظرات (0)

خدایا!

خودت که بهتر میدونی، مدتیه سخت  درگیرم، گره کارم رو وا کن،

خودم که روسیاهم،قسمت میدم به حق اون آقایی که اینقدر سریع راضی میشه و مهمون میکنه که من گنهکار رو 6 ماه قبل مهمون خودش کرد.

توفیق داشتم تا اونجا روبروی گنبد طلاییش بایستم و در دلم بگم :

اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي  و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ

من، اسماعیل ! بازدید : 5 شنبه 12 بهمن 1392 نظرات (0)

و خداوند فرمود: ... وَ خُلِقَ الاِنسانَ ضَعيفا (نساء/28)

و واقعا هم انسان ضعیف است،

از این ضعف به خالق خود باید پناه برد که منشأ تمام قدرت ها و دارای تمام صفات نیک در بهترین و بالاترین وجه خود است،

و ما در برابر خداوند و مخلوقات او مغرور می شویم،

مغرور به قدرت اندکی که آن را نیز خداوند به ما داده است،

فقط کافیست بنگریم به خود که ببینیم چقدر ضعیفیم،

ولی بارالها! از همینجا عذر ما را بپذیر،

همانطور که مولا علی(علیه السلام) در دعای کمیل خود فرمود: ...و خَدَعَتْنِی الدُّنْیَا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِی بِجِنَایَتِهَا و مطالی...

دنیا و ظواهرش ، این نفس و وسوسه هایش مرا گول زد،ببخش مرا،

تو خود ستار و غفاری!

من، اسماعیل ! بازدید : 6 شنبه 12 بهمن 1392 نظرات (0)

داستان من و کتاب «خاک های نرم کوشک»

2مرتبه مطالعه کرده ام و وقت کنم باز هم مطالعه خواهم کرد.

کتابی بسیار بسیار زیبا و تأثیرگذار.

سخنان مقام معظم رهبری در مورد کتاب:

الان چند سالى است که کتاب‌هایى درباره سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مى‌نویسند و بنده هم مشترى این کتاب‌هایم و مى‌خوانم. با اینکه بعضى از اینها را من خودم از نزدیک مى‌شناختم و آنچه را هم که نوشته، روایت‌هاى صادقانه است - این هم حالا آدم مى‌تواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغه‌آمیز و کدام صادقانه است - بسیار تکان دهنده است؛ آدم مى‌بیند این شخصیت‌هاى برجسته، حتّى در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمده‌اند؛ این اوستا عبدالحسین برونسى، یک جوان مشهدى بنّا، که قبل از انقلاب یک بنّا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشته‌اند و من توصیه مى‌کنم و واقعاً دوست مى‌دارم شماها بخوانید. من مى‌ترسم این کتاب‌ها اصلاً دست شماها نرسد. اسم این کتاب «خاک‌هاى نرم کوشک» است؛ قشنگ هم نوشته شده.» (26/3/85)

نوشته:سعید عاکف

 درضمن لینک دانلود نسخه pdf کتاب رو درپایین گذاشتم استفاده کنید.

 

 

دانلود نسخه pdf کتاب خاکهای نرم کوشک

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 79
  • بازدید سال : 94
  • بازدید کلی : 896
  • سایتهای بدرد بخور!